نکاتي براي انتخاب تالار عروسي
تاریخ انتشار: ۵ شهریور ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۵۳۹۲۳۴
خبرگزاري آريا -
وسعت تالار عروسي يا باغ جشن عروسي شما ارتباط مستقيم با تعداد مهمانان شما دارد
يکي از مهمترين و اصلي ترين بخش هاي برنامه ريزي جشن عروسي، انتخاب تالار يا باغ محل برگزاري مراسم است.
موقعيت و دسترسي شهري
تالار محل برگزاري جشن عروسي شما مي بايست از نظر موقعيت جغرافيايي و دسترسي شهري، وضعيت مناسبي داشته باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ظرفيت سالن پذيرايي عروسي
وسعت تالار عروسي يا باغ محل برگزاري جشن عروسي شما ارتباط مستقيم با تعداد مهمانان شما دارد. اگر تعداد مهمانان شما کم هستند، سالن بزرگ و وسيع براي برگزاري عروسي شما مناسب نيست چرا که مهمانان شما در آن پراکنده مي شوند و عروسي شما خلوت و سرد به نظر مي رسد. بنابراين در صورتي که تعداد مهمانان شما کم هستند، يک سالن کوچکتر را براي پذيرايي در نظر بگيريد. در ضمن درهر صورت، از مسئول تالار يا باغ سوال کنيد که در صورت لزوم آيا صندلي اضافه براي پذيرايي دارند يا خير؟
سقف سالن پذيرايي
سقف سالن يا تالار پذيرايي بايد بلند باشد . سالن هاي با سقف کوتاه دلگير هستند و مهمانان احساس خفگي خواهند کرد. سقف تالار از نکاتي است که حتما بايد در هنگام انتخاب تالار محل برگزاري عروسي، به آن دقت کنيد.
پارکينگ اتومبيل ها
پارکينگ يکي از مهمترين امکاناتي است که بايد به آن توجه کنيد. تالار پذيرايي يا باغي که جشن عروسي خود را در آن برگزار مي کنيد حتما بايد مجهز به پارکينگ براي اتومبيل ها باشد. قطعا بيشتر مهمانان شما با اتومبيل شخصي خود به عروسي شما مي آيند و علاقه ندارند مدت زيادي را در خيابان هاي اطراف به دنبال جاي پارک بگردند و در نهايت نگران امنيت اتومبيل خود باشند. خصوصا اگر ساکن شهرهاي بزرگ و شلوغي مثل تهران هستيد حتما به اين ويژگي توجه کنيد.
بهتر است به دنبال مکاني باشيد که براي مدعوين نيز جاي پارک وجود داشته باشد. البته امروزه تعداد زيادي از سالن ها پارکينگ اختصاصي براي ميهمانان در نظر گرفته اند، يادتان باشد مبلغ ورودي پارکينگ را آقاي داماد بايد پرداخت کند نه ميهمانان، جشن متعلق به شماست و ميهمانان به خاطر دعوت شما در آن مکان حضور خواهند داشت.
روکش صندلي ها و روميزي ها
در هنگام انتخاب تالار يا باغ عروسي، به رنگ و جنس روکش ها و روميزي ها توجه کنيد. در ضمن حتما به مدير تالار تاکيد کنيد که براي مهماني شما، روکش ها و روميزي ها مي بايست تميز باشند و حتي الامکان روز قبل شسته شده باشند و روي اين موضوع پافشاري کنيد تا متوجه حساسيت شما بشوند. در غير اين صورت ممکن است در روز عروسي شما، برخي از مهمانان شاهد روکش هاي صندلي و روميزي هايي باشند که با انواع و اقسام نوشيدني ها، لک شده اند.
ميز شام عروس و داماد
معمولا تالارهاي عروسي، يک ميز جداگانه را براي صرف شام عروس و داماد در نظر مي گيرند و آن را با گل و شمع و ... تزئين مي کنند. برخي از تالارها هزينه اين ميز را جداگانه محاسبه مي کنند و برخي نيز بعنوان هديه آن را در نظر مي گيرند. به طور کلي اگر از نظر هزينه مشکلي نداشته باشيد، ايده خوبي است و مي تواند شکلي رمانتيک به مجلس شما بدهد. ضمن اينکه در عکس و فيلم عروسي شما نيز ماندگار خواهد شد.
تالارهاي عروسي، يک ميز جداگانه را شام عروس و داماد در نظر مي گيرند و آن را تزئين مي کنند
سرويسهاي بهداشتي و ساير امکانات
سرويسهاي بهداشتي را فراموش نکنيد. خصوصا اگر عروسي شما در فصل هاي سرد سال برگزار مي شود حتما بررسي کنيد که سرويسهاي بهداشتي به اندازه کافي وجود داشته باشند و در عين حال تميز و بهداشتي هم باشند. علاوه بر اين محل سرويس ها و مسافت آنها تا محل جشن هم خيلي مهم است. امکانات ديگري مثل اتاق بازي بچه ها، رختکن هاي زنانه و ... نيز از نکاتي هستند که مي بايست به آنها توجه کنيد.
هزينه هاي تالار
براي خودتان بودجه تعيين کنيد و به آن پايبند باشيد. هزينه هاي يک تالار عروسي به طور معمول شامل :
" هزينه ورودي " که يک رقم ثابت بدون در نظر گرفتن تعداد مهمانان است.
" هزينه غذا و پذيرايي " که معمولا به ازاي هر نفر محاسبه مي شود و بستگي به تعداد مهمانان، انواع غذا، نوشيدني، پيش غذا و... دارد.
" هزينه گروه موزيک و سرگرمي " در اين مورد عرف اين است که حتي در صورت استفاده نکردن از گروه موزيک تالار نيز از شما اخذ خواهد شد.
" هزينه خدمات " که معمولا درصدي از مجموع هزينه هاست که به کل هزينه ها اضافه مي شود.
" هزينه ماليات برارزش افزوده و عوارض " که طبق قانون پرداخت آن بر عهده شماست.
" هزينه تزئينات " مثل: بادکنک آرايي ، گل آرايي و... که در صورت عدم تمايل شما ، حذف مي شوند.
هزينه برنامه هايي مثل: آتش بازي، اسب سواري ، کالسکه سواري و... که معمولا انتخابي هستند و در صورت عدم تمايل شما از برنامه حذف مي شوند.
معمولا محاسبه هزينه ها به اين صورت است که در هنگام عقد قرارداد، بخشي از هزينه ها را بعنوان بيعانه پرداخت و تاريخ را رزور مي کنيد. حدود يک هفته قبل از مراسم، دو سوم هزينه ها را پرداخت مي کنيد و شب عروسي، وقتي مطمئن شديد که همه چيز مرتب است و مشکلي در ارايه خدمات نيست، تسويه حساب نهايي را انجام مي دهيد.
سرکشي و بررسي نهايي
حتما روز قبل از مراسم، به باغ يا تالار عروسي خود سر بزنيد تا اطمينان حاصل کنيد که همه چيز مرتب است. تميزي روکش هاي صندلي و روميزي ها، تعداد صندلي ها، نور پردازي، تزئينات و خلاصه همه چيز را بررسي کنيد. اين سرکشي و حساسيت شما، به مديريت تالار نيز ثابت مي کند که شما نسبت به همه چيز حساس هستيد و در جهت جلب رضايت شما تلاش خواهد کرد.
در انتخاب تالار عروسي به تميزي و بهداشت سرويس غذاخوري، روميزي ها، راحت بودن صندلي ها، سرويس هاي بهداشتي، رختکن و حتي کف سالن توجه کنيد تا مطمئن شويد که ميهمانان تان سخت نخواهد گذشت و چيزي براي دل مشغولي شما هم وجود نداشته باشد.
حتما روز قبل از مراسم، به باغ يا تالار عروسي خود سر بزنيد تا همه چيز مرتب باشد
چک کردن تاريخ مورد نظر و رزرو نبودن آن
قبل از اينکه مکان عروسي را بازديد کنيد، بررسي کنيد که تاريخ مورد نظرتان خالي است يا خير. اگر همان مکان مد نظر شماست و تاريخ مورد نظرتان قبلا توسط عروس و داماد ديگري رزرو شده بود شما مي توانيد تاريخ مراسم تان را تغيير دهيد.
ظرفيت تالار عروسي و تعداد ميهمانان
بهتر است براي انتخاب تالار پذيرايي و عروسي تان ظرفيت مهيمانان را هم ملاک قرار دهيد . به عنوان مثال تالار عروسي بزرگ با ميهمانان کم اصلا زيبا نيست يا بر عکس تعداد ميهمانان زياد در يک سالن عروسي کوچک !!!
تعداد ميهمانان با ظرفيت سالن عروسي بايد با هم تناسب داشته باشد.
لطفا بعد از آن که تعداد ميهمانان تان را شمرديد، مکان عروسي تان را انتخاب کنيد. گاهي اوقات پيش مي آيد که ظرفيت يک خانه، سالن و... دويست نفر است ولي عروس و داماد سيصد نفر را دعوت کرده اند که اين واقعا براي ميهمانان سخت خواهد بود. زيرا وقتي يک مکان ظرفيت مشخصي داشته باشد فقط از لحاظ جا و فضا مشکل پيش نمي آيد بلکه سيستم تهويه ي هوا، رختکن و گاهي اوقات ميز شام و تعداد ميزها نيز مشکل ايجاد خواهند کرد.
اگر در فصل تابستان يا زمستان ازدواج مي کنيد به سيستم گرمايش و سرمايش تالار عروسي تان بايد توجه کنيد. در غير اين صورت نه خود شما و نه ميهمانان تان از عروسي چيزي به جز زجر به ياد نخواهيد آورد.
اگر در فصل گرما ازدواج مي کنيد حتما براي پذيرايي از ميهمانان تان در چند طعم متفاوت آبميوه سفارش دهيد تا جواب گوي سليقه هاي متفاوت ميهمانان باشيد. اگر هم جشن عروسي تان در فصل سرماست، شيرکاکائوي داغ، چاي يا نسکافه بهترين انتخاب هستند.
اگر در دو مکان مراسم داريد بايد آن ها را نزديک به هم انتخاب کنيد تا با مشکل ترافيک دچار کمبود وقت نشويد. مثلا اگر مراسم عقد را در خانه برگزار مي کنيد و بعد مي خواهيد براي مراسم عروسي به سالن برويد بايد به دنبال سالني باشيد که به منزل تان نزديک تر باشد.
تعدادي از عروس و دامادها مراسم خود را به دلايل مختلف در تالارهاي خارج از شهر برگزار مي کنند و اين مسافت طولاني هم خودشان و هم ميهمانان شان را خسته خواهد کرد. موضوع مسافت براي کساني که بجه هاي کوچک داشته باشند، سالخورده ها و کساني که وسيله ي نقليه نداشته باشند مشکل بزرگي خواهد بود و اگر نتوانستند در جشن تان شرکت کنند نبايد از آن ها دلخور شويد.
درست کردن کروکي
اگر تالار عروسي انتخابي شما از لحاظ پيدا کردن موقعيت کمي پيچيده و مشکل است بهتر است با کمک مدير تالار کروکي يا نقشه اي از منطقه تالار مورد نظرتان براي سهولت و دسترسي آسان ميهمان هايتان درست کنيد و در اختيار ميهمان هاي محترمتان قراردهيد.
سوال در مورد هزينه تالار پذيرايي مورد نظرتان
يکي از مهمترين مسائل که بايد در طول مراحل اوليه برنامه ريزي ازدواج به آن توجه نمود، تعيين کردن بودجه مورد نظر براي انتخاب يک تالار عروسي مناسب مي باشد. بعضي از تالارها قيمت هايي که به عروس و دامادها نشان مي دهند بسيار مناسب مي باشد ولي در مرحله پرداخت پول متوجه مي شويد که بايد هزينه هاي ديگري مثل ورودي تالار، بادکنک آرايي، مشعل آرايي، اتاق عقد، ماليات بر ارزش افزوده و ... نيز علاوه بر هزينه هر نفر ميهمان پرداخت نمائيد که هزينه بسيار بالاتري از پيش بيني مخارج عروسيتان مي گردد. پس مناسب است که در ابتدا از کليه هزينه هاي تالار عروسي تان آگاه شويد و آن را در انتخاب هايتان دخيل نمائيد.
بهتر است با بودجه مورد نظرتان بهترين تالار عروسي را از لحاظ امکانات و کيفيت غذا انتخاب نماييد.
نکته ديگر که حتما بايد از مدير تالار پرسيده شود، نحوه پرداخت هزينه مي باشد.
سوال در مورد آتش بازي
اگر دوست داريد ميهمان هايتان را در شب عروسي سوپرايز کنيد آتش بازي با فشفشه هاي رنگي و مشعل و .. ايده ي خوبي مي باشد.
سوال در مورد ريختن نقل و کاغذ رنگي در سالن تالار عروسي
در يک عروسي کلاسيک معمولا مرسوم است که بر سر عروس و داماد گل، پول، کاغذ رنگي و نقل مي ريزند. بعضي از سالن هاي پذيرايي اين اجازه را به شما نمي دهند پس بهتر است قبل از بستن قرارداد اين سوال را هم بپرسيد.
نکته ديگر که حتما بايد از مدير تالار پرسيده شود، نحوه پرداخت هزينه مي باشد
چک کردن موسيقي
از مدير سالن در مورد سيستم صوتي و افکت هاي نورپردازي و هماهنگي نور و صدا به صورت اتوماتيک پرس و جو کنيد.
چون افکت هاي نورپردازي جلوه ويژه اي به فيلم عروسيتان مي دهد.
بد نيست به فکر سرگرم کردن ميهمانان تان نيز باشيد به همان نسبتي که بودجه تان اجازه مي دهد مي توانيد آن ها را سرگرم کنيد. مي توانيد از يک گروه موسيقي دعوت کنيد تا جشن تان را شادتر کنند يا از اشخاص شوخ طبعي که مي توانند يک برنامه ي شاد تدارک ببينند دعوت به عمل آوريد يا با يک آتش بازي زيبا و بي خطر ميهمانان را شاد کنيد.
تنها چيزي که مي تواند ميهمانان را براي چند ساعت سرگرم کند موزيک است پس پيشنهاد مي کنيم که براي انتخاب گروه موسيقي يا گروه هاي سرگرمي وقت بگذاريد و هزينه کنيد.
تغيير زمان عروسي بنا به هر دليلي
يکي از مسائل مهم ديگري که بايد از مدير تالار عروسي پرسيده شود سوال در مورد کنسل شدن مراسم عروسي و تغيير آن به روز ديگر مي باشد. بعضي از تالارها اين اجازه را به شما نمي دهند و شما مجبوريد مبلغي به عنوان جريمه کنسل شدن روز مراسم تان بپردازيد.
انتخاب تالار پذيرايي دومي
بهتر است هميشه ما يک تالار عروسي دومي با همه ي خصوصيات و امکانات مورد نظرمان در ذهن داشته باشيم که اگر بنا به هر دليلي نتوانستيم مراسم مان را در روز انتخابي در تالار مورد نظرمان برگزار کنيم سريع به تالار دوم مراجعه کنيم. چون در غير اين صورت مجبوريم دوباره از ابتدا به بررسي و جستجوي تالار بپردازيم و مجبور شويم تصميمي عجولانه بگيريم.
تست غذا و کيفيت پذيرايي تالار عروسي
يکي از مهمترين نکات عروسي غذاي شب آن مي باشد. قبل از عقد قرارداد از مدير تالار عروسي در خصوص تست غذا حتما سوال بفرمائيد.
متداول است که بعد از انتخاب تالار و باغ محل عروسي، قبل از عقد قرارداد، کيفيت غذا و پذيرايي توسط مشتري تست مي شود. معمولا مشتري يک شب به صورت سرزده به تالار يا باغ رفته و بعد از ملاقات با مدير تالار عروسي تقاضاي تست غذا و مشاهده نوع سرويس دهي را مي کند. امکان مشاهده نحوه سرويس دهي مهمانداران، برخورد آنها با مهمانان، نوع لباس آنها، کيفيت ظروف پذيرايي و ... از نزديک، به شما کمک خواهد کرد که تصميم نهايي خود را راحت تر بگيريد.
بعد از انتخاب تالار و باغ محل عروسي، قبل از عقد قرارداد، کيفيت غذا و پذيرايي توسط مشتري تست مي شود
وقتي مي خواهيد منوي غذا را انتخاب کنيد بايد توجه داشته باشيد که براي تعداد زيادي از اشخاص که سنين متفاوت و هم چنين طبع هاي گوناگون دارند غذا سفارش دهيد. سعي کنيد بيش تر از غذاهاي مرسوم مثل انواع کباب استفاده کنيد که معمولا با اکثر مزاج ها سازگاري دارد.
تنها چيزي که براي شام از نظر ميهمانان مهم است کيفيت غذاي مراسم است و کميت و تنوع غذا زياد اهميت ندارد. ضمنا بهتر است براي دسر نيز زياد هزينه نکنيد زيرا هيچ دسري بهتر از کيک عروسي نخواهد بود.
معمولا گرم سرو کردن غذا موضوع بسيار مهم و سختي مي باشد که بايد بسيار به آن توجه نماييد. اگر قصد داريد مراسم تان را در باغ برگزار کنيد بهتر است قبل از مراسم، مکان عروسي را به سرآشپز و يا مسئول غذا نشان دهيد تا اگر جاي خاصي براي گرم کردن غذا لازم دارند پيش بيني کنند. توجه داشته باشيد که اگر غذا سرد سرو شود تمام زحمات عروس و داماد و آشپز به باد خواهد رفت.
اگر خانه ي پدر و مادر و يا يکي از اقوام تان جاي کافي براي برگزاري مراسم وجود دارد بخصوص اگر خانه اي باشد که در آن بزرگ شده ايد يا خاطره اي داريد بهتر است مراسم تان را آن جا برگزار کنيد.
در بيشتر تالارها و يا هتل ها مسئوليت خريدن ميوه و شيريني به عهده ي عروس و داماد است که البته چون خودتان مشغله داريد بايد از يکي از اعضاي خانواده تان تقاضا کنيد که اين مسئوليت را بر عهده بگيرند و تا صبح روز عروسي ميو ه ها را براي شست و شو و شيريني ها را نيز تا ظهر به مکان عروسي تحويل دهد.
در صورتي که مراسم تان را مي خواهيد در باغ برگزار کنيد قبل از کرايه ي آن به فکر تامين برق مورد نياز مراسم تان باشيد. به عبارتي ديگر مطمئن شويد که برق آن منطقه و يا کنتور باغ تان طوري باشد که بتوانيد هم چراغاني کنيد هم گروه موسيقي داشته باشيد و هم براي کارهاي ديگري مثل تصوير برداري و آشپزي و .. مشکلي پيش نيايد. ضمنا اگر در آن منطقه احتمال قطع شدن برق وجود دارد حتما به فکر اجاره ي موتور برق باشيد.
تزئينات داخل مکان عروسي اعم از گل آرايي و سرويس روميزي ها و صندلي ها بهتر است با رنگ دسته گل عروس هارموني داشته باشد. مثلا اگر دسته گل عروس گل هاي رز قرمز دارد در گل آرايي مراسم نيز از اين گل استفاده کنيد و بهتر است رنگ سرويس روميزي ها نيز به رنگ قرمز باشد.
در بعضي از کشورها ميزهاي عروسي رزرو مي شوند. بدين صورت که مدير برنامه عروسي ليستي از ميهمانان را گرفته و اسامي آن ها را به کمک عروس و داماد افرادي را که با هم دوست هستند و يا افراد مجرد و يا خانواده وار دسته بندي مي کنند و نام آن ها را روي کارت هايي نوشته شده و روي ميزها گذاشته مي شود تا ميهمانان بتوانند جاي خود را پيدا کنند.
اين روش از جهاتي ديگر نيز کاربرد دارد مثلا آن که شما از اين طريق مي توانيد ميزهاي نزديک به خودتان را براي اقوام درجه ي يک رزرو کنيد تا بدين ترتيب به آنها دسترسي راحت تري داشته باشيد. اين کارت ها جنبه ي تزئيني دارند و به شکل ها و رنگ هاي مختلف مي توان آن ها را تهيه کرد تا به مراسم رنگ و لعاب بيشتري بدهد. مي توانيد اين کارت ها را نيز با رنگ تزئينات ديگر سالن هماهنگ کنيد که زيبايي بيشتري داشته باشد. اگر وقت و حوصله براي کارهاي تزئيني داريد مي توانيد اين کارت ها را خودتان درست کنيد.
گرم سرو کردن غذا موضوع بسيار مهم و سختي مي باشد که بايد بسيار به آن توجه نماييد
گل آرايي تالارعروسي
چيدمان و گل آرايي تالارعروسي
گردآوري: بخش اسرارخانه داري بيتوته
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۵۳۹۲۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جنایت زندان دولهتو + تصاویر | خود مشاهده کردم که آنان را جلوی کاروانهای عروسی سر میبریدند...
به گزارش همشهریآنلاین، امروز ۱۷ اردیبهشت چهل و سومین سالروز بمباران زندان دولهتو در نقطه صفر مرزی ایران و عراق در سال ۱۳۶۰ است.
به دنبال شکست نقشههای شوم و توطئههای حامیان غربی و عبری رژیم پهلوی و عقیم ماندن سیاستهای براندازانه دستنشاندگان و تهماندههایِ آنان در ایران، سران و امرای فراری رژیم پهلوی به جنایتکاران رژیم بعث عراق و حزب منحله دموکرات کردستان ایران که به آن سوی مرزهای ایران در استان کردستان عراق فرار کرده بودند، دست همکاری دادند و در مدیریت واحدهای نظامی، زندانها و شکنجهگاههای رژیم بعث عراق این منطقه سهیم شدند.
در غائله کردستان در منطقه غرب کشور، کومله و حزب منحله دموکرات کردستان اقدام به اسیر کردن و دزدیدن رزمندگان ایرانی و انتقال آنان به زندان دولهتو کردند و به غیرانسانیترین اصول و شیوهها با آنان رفتار میکردند تا به خیال خود از نظام جمهوری اسلامی ایران و مدافعانش انتقام بگیرند.
آنان که از بدو شروع جنگ تحمیلی علیه ایران اسلامی در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ در کنار اربابانشان، از تجاوزها و یورشهای غافلگیر کننده ارتش رژیم بعث به مناطق مسکونی استانهای مرزی ایران سر از پای نمیشناختند، انواع شکنجههای جسمی و روحی را روی اسیران جانبرکف بسیجی، سپاهی، ارتشی، سرباز، ژاندامری و پیشمرگهای مسلمان کُرد پیاده میکردند تا آتش عقدههای خود را فرو بنشانند.
نمونه این سفاکان بیرحم، عبدالله سرخه و سروان امیدی رییس زندان دولهتو و خواهرزاده عبدالرحمن قاسملو دبیرکل حزب منحله دموکرات کردستان ایران بودند.
سروان امیدی بازجویی، اعترافگیری و محاکمه رزمندگان جبهه حق علیه باطل و افرادی که در جریان ناآرامیهای کردستان توسط گروهکهای تروریستی کومله و دموکرات، دزدیده و اسیر میشدند را به شکنجهگران واحد قضایی حزب دموکرات کردستان که اکثرا از افسران فراری ارتش شاه بودند، سپرده بود.
او با مشورت و همراهی امرا و ارتشیان رژیم معدوم پهلوی به خصوص عبدالله سرخه و سرگرد ایرج سلطانی که تا ۲۷ ماه قبل خلبان مخصوص بالگرد اشرف پهلوی بود و اکنون مسؤول منطقه اشنویه در دفتر سیاسی حزب منحله دموکرات، جنایتهای بیحساب و کتاب بسیاری را در زندان دولهتو علیه اسرای شیعه، سنی و کرد برنامهریزی و اجرا کرد.
محدوده زندان دولهتو فاجعه زندانزندان دولهتو با ۸ اتاق و ظرفیت ۲۱۳ زندانی بین دو شهر سردشت - پیرانشهر در شمالغرب پیرانشهر بعد از روستاهای میرآباد و مزرعه به سمت مرز عراق در منطقه آلواتن ساخته شده بود و رزمندگانی ایرانی که به دست گروهکهای تروریستی کومله و دموکرات و سایر خرده گروهکهای وابسته دستگیر میشدند به این زندان منتقل میشدند.
براساس اسناد باقی مانده از دوران جنگ تحمیلی با اطلاع ارتش رژیم بعث عراق از عملیات مشترک ارتش و سپاه پاسداران برای آزادسازی منطقه کردستان ایران، جنگندههای رژیم بعث در هماهنگی کامل با نیروهای حزب دموکرات منحله ایران زندان دولهتو را بمباران کردند.
در شب حادثه ۲۰۰ نفر از اسرای ایرانی در این زندان زندانی بودند. همان شب از مقامات ارتش بعث دستور میرسد دست و پای زندانیان را غل و زنجیر کنند و زندانبانان و شکنجهگران از محدوده زندان که در منطقهای کوهستانی و صعبالعبور بود، دور شوند. مسوولان زندان نیز با نصب پارچههای سفید بر فراز زندان موقعیت آن را برای هواپیماها و هلیکوپترهای رژیم بعث مشخص کردند.
با خروج نیروهای مزدور از منطقه دو فروند میگ عراقی زندان و منطقه اطراف آن را بمباران کردند و تعداد زیادی از اسرای ایرانی را به شهادت رسانده و تعداد بیشتری را زخمی کردند. دقایقی بعد بالگردهای عراقی با حضور در آسمان منطقه، تیر خلاص را با شلیک راکتها و رگبار مسلسلها به زندانیان زخمی زدند.
براساس آمار از ۲۰۰ زندانی ایرانی زندان دولهتو ۵۵ نفر به شهادت رسیدند و ۵۵ نفر زخمی شدند و ۹۵ نفر هم سالم ماندند.
زندانیان به جامانده از این جنایت وضعیت وخیم اسرای ایرانی را اینگونه شرح کردند: «موقعیت داخلی زندان مشابه اصطبل اسب بود. این وضعیت علاوه بر شکنجه و بیگاری مستمر، نگهداری در سرمای شدید کوهستان، وضعیت بد اسکان و تغذیه و فقدان اولیهترین امکانات بهداشتی و درمانی بود.
غذای زندانیان شامل، تکهای نان و کاسهای آب و نخود پخته یا آب گوجه و بعضی مواقع هم گندم بود.»
تصویری از منطقه دولهتو که زندان حزب دموکرات کردستان ایران در آنجا بوده است خاطره اولداوود خاکپور مروستی معروف به صلواتی از زندانیان دولهتو در خاطرهای از نحوه زندانی شدنش در زندان دولهتو و وقایع آن، گفت: «نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در روزهای آغازین خود به سر میبرد که غائله کردستان به راه افتاد. دشمنان نظام مقدس جمهوری اسلامی با حربه براندازی نظام توسط گروهکهای فرصتطلب سعی داشتند در کردستان جنگ داخلی به وجود آورند البته گروهک نهضت آزادی هم با شعار «خودمختاری برای کردستان و آزادی برای ایران» این آتش را دامن میزد.
بعد از انقلاب به عنوان نیروی جهادی مخابرات، به همراه مرحوم سید مهدی موسوی و شهید صدرالله نوری عازم کردستان شدیم.
این شهر پس از انقلاب مورد تاخت و تاز ضد انقلاب و نفوذیهای صهیونیست قرار گرفته بود و ما هم به همین دلیل در مخابرات کردستان به عنوان خدمتگزار جهادی در حیطه مخابرات مشغول شدیم. از تاریخ ۱۳ خرداد تا ۲۵ شهریور ۱۳۵۹ در کردستان بودم.
من در لحظه دستگیری ۲۶ سال داشتم. ۵ روز قبل از شروع جنگ تحمیلی ما به دست نیروهای ضد انقلاب دموکرات اسیر شدیم. آن روز من، موسوی و نوری رفته بودیم برای رسیدگی به مشکل دکل مخابراتی که نزدیک کامیاران منفجر شده بود. موقع برگشتن به فرودگاه سنندج بودیم که دموکراتها ما را با در ایستگاه بازرسی دستگیر کردند و حدود ۳۷ ماه در اسارات خود نگهداشتند.
ابتدای دستگیری بردنمان به زندان دولهتو که حدود ۲۰۰ نفر توسط ضد انقلاب در آنجا اسیر شده و نگهداری میشدند.
به محض دستگیری رادیو همان شب خبر اساراتمان توسط ضد انقلاب را اعلام کرد و خانواده من هم از همین طریق متوجه شده موضوع شدند. مادرم بعد از آزادی برایم تعریف کرد که «آن شب با شنیدن خبر اسارتت به خدا گفتم اگر اسارات تو برای اسلام لازمه، من راضی هستم و اگر آزادیت هم برای اسلام مفیده باز من راضی هستم.»
ضد انقلاب متشکل بود از دموکرات، به رهبری قاسملو، کومله به رهبری شیخ عزالدین حسینی و یکسری از گروهای دیگری مانند منافقین که به فراماسونری هم وصل بودند. آنها مجموعهای برای براندازی در شهرهای غربی ایران مثل کردستان، آذربایجان غربی و شمال کرمانشاه به راه انداخته بودند که با انجام کارهای ایذایی جریاناتی مانند اشغال منطقه و محاصره شهید چمران را پیش آوردند.
ضدانقلاب با اطلاعاتی که داشت و با توجه به اینکه انقلاب نوپای ما هم فاقد ارتش و سپاه بود توانست با استفاده از این موقعیت اعلام جنگ مسلحانه کند. هر نیرویی که به عنوان مدافع انقلاب وارد عرصه میشد با برخورد آنها مواجه بود. دموکراتها از اسرا به عنوان نیرویی که بتوانند علیه حکومت مرکزی فشار وارد کنند استفاده میکردند، حالا این افراد هر که میخواستند باشند. آنها میخواستند با فشار از دولت موقت برای خود امتیاز بگیرند. این گروهکها اسم کردستان را هم گذاشته بودند «کردستان بزرگ» یا به قول کردها «کردستان گوره».
شاخههای مختلفی از ضد انقلاب هم که در راس آنها سازمان سیا و ک. گ.ب روسیه بود، در کردستان حضور داشتند.
دولهتو روستایی از روستاهای کردستان است که در نقطه صفر مرزی در شمال غرب سردشت بین مرز ایران و عراق قرار دارد. این روستا با روستاهای آلواتان، میرآباد و مزرعه همسایه است و با عراق نیز مرز مشترک دارد. زندان دولهتو در همین روستا واقع بود، با یک چهار دیواری مشخص در کنار رودخانه و هشت اتاق و ۲۱۳ زندانی.
در حقیقت در این زندان معجونی از همه گروهها بود، از بچههای جهاد، سپاه، ارتش، بسیج، ژاندارمری، پیشمرگان مسلمان و همه نیروهای عادی و انقلابی مناطق غرب بودند که از همدان، کردستان، کرمانشاه، آذربایجان غربی و شرقی دستگیر شده بودند. اسرا با فرهنگها و دیدگاههای مختلفی بودند.
بسیاری از بچهها با همه مشکلاتی که بود تا آخر بر سر عقاید خویش ماندند اما به هر حال شرایط سخت زندان به برخی بیشتر فشار میآورد. شرایط به گونهای بود که در یک شبانه روز یک تکه نان و یک کاسه آب نخود به زندانیها میدادند. همچنین بیگاری هایی که از بچهها میکشیدند برای جمع آوری هیزم و روشن کردن آتش برای دیگ غذا و کتک زدنهایشان بسیار اذیت کننده بود. سختتر این بود که ما نه زیر نظر هلال احمر بودیم و نه صلیب سرخ جهانی و نه حکومت. ما با یک مشت افراد مزدور و بی چارهای طرف بودیم که خودشان هم نمیدانستند میخواهند با ما چه کنند.
در مقابل سختیهای زندان دولهتو شاید زندانهای «ابوغریب» و «گوانتانامو» هیچ باشد. به خاطر فشارهای زیاد، جا زدن بین بچهها به فراخور زمان و مکان بود. سختیهای زیاد زندان باعث میشد خیلیها به اصطلاح ببرند. البته اغلب این بریدنها در خفا بود و بچهها به محض اینکه حال روحیشان بهتر میشد دوباره بر اعتقادات خود میایستادند. اما آنهایی که زیر فشار و شکنجه کم میآوردند ممکن بود برای آزادی خودشان کارهایی خلاف شان خود و ما انجام دهند تا شاید گروههای مخالف زمینه فرارشان را فراهم کنند و یا لااقل کمتر اذیت شوند. عدهای از اسرا که مثلا سرباز بودند میگفتند برای حفظ جانمان هر کاری که بتوانیم باید انجام دهیم.
یکی از اسرای آنجا شهید «مهندس مهدی یزدان پناه» از بچههای اصفهان بود که مهندس کشاورزی بود. یزدانپناه به همراه چند نفر از دوستانش مانند مهندس اسلامی و الهی، مسؤول گروه ۷ نفره تقسیم اراضی در کردستان بودند که به اسارات گروه دموکرات در آمده بودند. مهندس یزدانپناه با ردههای بالای ضد انقلاب که برخورد میکرد با وجود جراحتی که داشت موضع خود را بسیار شفاف و روشن بیان میکرد. شهید یزدانپناه در زندان بچهها را هدایت میکرد و در زمانهای مختلف به بچهها میگفت که چه موضعی بگیرند در حقیقت ایشان بچهها را در زندان رهبری میکرد و استاد اخلاقمان هم شده بود.
آنجا فردی بود به نام «ایرج سلطانی» که به او میگفتند «امیر خلبان». سلطانی کسی بود که در کودتای نوژه حضور داشته و فراری بود. او کسی بود که مزدوری را به حد اعلای خودش رسانده بود و مسؤولیت داشت تا ارتشیهایی را که در زندان بودند تحریک کند. به آنها میگفت: «طولی نمیکشد که این نظام سرنگون میشود، شما خودتان را کنار بکشید.» بعضیها مثل او بودند اما برنامه مشخصی برای شستشوی مغزی نبود.
امثال امیر خلبان به مقدسات نظام فحاشی میکردند و موقع خواندن نماز اذیتمان میکردند. نمیگفتند نماز نخوانید ولی کسانی که نماز میخواندند را کتک زده و وادار به بیگاری میکردند. آنقدر به بچهها سخت میگرفتند که بچهها واکنش منفی نشان دهند. امیر خلبان در بمباران دولهتو شاخص بود، به عنوان کسی که مزدوران را راهنمایی میکرد.
اوایل اردیبهشت سال ۱۳۶۰ اوضاع سیاسی در کردستان مختل شده بود. چون کردها گروههای مختلفی بودند و همگی میجنگیدند، کم کم این سوال برای بعضی از گروهها پیش آمد که آنها چرا میجنگند؟ آیا این جنگ عراق علیه ایران است؟ یک جنگ خارجی است یا ایرانی؟ اگر میگفتند خارجی است که توجیهی برای مردم و آنهایی که آورده بودند و از آنها به عنوان جنگجو استفاده میکردند نداشتند، لذا باید به گونهای پاسخ این قبیل سوال آنها را میدادند.
از آن طرف نگهبانهای زندان و مامورین مختلفی که کارها را انجام میدادند از قبیل کسانی که مایحتاج زندان دولهتو را تامین میکردند، یا به داخل خاک عراق میرفتند و آذوقه میآوردند هم دیگر حوصله نداشتند، از طرفی هم، همه به دموکراتها میگفتند شما وابسته هستید. چندین عامل دست به دست هم داده بود تا دموکراتها به فکر تازهای بیفتند. همان روزهای اول اردیبهشت بود که چند فروند هواپیمای عراقی برای شناسایی به منطقه آمدند و زندان را شناسایی کردند، من به یاد دارم هواپیماهایی را که آمده بودند.
همان روزی که هواپیماهای عراقی برای شناسایی آمده بودند ساعت ۷ صبح بود. دیدم که امیر خلبان که چند نفری را هم کشته بود روی پشت بام زندان ایستاده و به آسمان نگاه میکند، انگار منتظر بود. آن روز در فضای باز زندان روی زمین چمن، من کنار شهید مهدی یزدانپناه نشسته بودم و داشتم با ایشان صحبت میکردم. ساعت ۱۱ شده بود، ناگهان سوت زدند و اعلام کردند که سریعا برویم داخل اتاقهایمان. در همان حال من دیدم که یک هواپیمای سفید فکر کنم سوخو ۲۳ یا ۲۵ بود وارد فضای ایران شده، هواپیما که وارد شد، کلا این قضایا پنج دقیقه هم طول نکشید که بلافاصله صدای غرش آنها بلند شد، آمدن هواپیما هم به این صورت بود که از خاک عراق آمد روی کوههای اطراف چرخی زد و آمد روی زندان. بعد هم آنچنان صدای مهیبی آمد که خیلی عجیب بود. آمد پایینتر و یک بمب انداخت آن سوی زندان، بعد هم بمبهای بعدیاش را همان حول و حوش ریخت و رفت. سپس هواپیمای دوم آمد، این هواپیما هم مثل همان اولی چهار بمب خود را ریخت روی طرف دیگر زندان و رفت.
جالب اینجا بود که موقع بمباران حتی نگهبانها هم رفته بودند و غیر از یک نگهبان که آن هم بر اثر ترکش، کمرش قطع شده بود هیچ نگهبانی حضور نداشت. یعنی نگهبانها هم در جریان این توطئه و همدستی دموکرات و رژیم بعثی بودند. فقط ما داخل زندان بودیم. هواپیمای اول دوباره برگشت، اما این بار بمب نریخت و فقط رگبار گلوله بود که بر محوطه زندان میبارید. یادم میآید وقتی همین هواپیما در مرتبه اول آمد و بمب ریخت، پنجره اتاق کنده شد و افتاد روی سر ما. بچه ها همگی فریاد الله اکبر سر میدادند.
کریم غفاری، مسئول آموزش و پرورش کامیاران مغزش از هم پاشیده بود و تا ساعت چهار بعدازظهر هم چون قلبش سالم بود زنده ماند. فقط خرناسه میکشید تا اینکه به شهادت رسید.
وحشتی سنگین بر سراسر زندان حاکم شده بود. همه آن قضایای مرگبار طی پنج دقیقه لعنتی به وقوع پیوسته بود. همه چیز به هم ریخته بود، اتاقها ویران شده بودند. ۵۵ نفر شهید و ۵۵ نفر زخمی نتیجه همان پنج دقیقه بود. البته حدود ۹۰ نفر هم سالم بودیم.
در آن لحظات هیچ اندیشهای جز کمک به بچههای شهید و زخمی در مخیلهمان نمیگذشت. هیچ کس توان نداشت در آن لحظات از زندان بگریزد. در حال جمعآوری شهدا و زخمیها بودیم که دیدیم دو سه فروند هلیکوپتر از آسمان عراق به طرفمان میآید، هلیکوپترهای سیاه و توپدار که هیبت و شکل خاصی داشتند و شروع کردند به شلیک رگبار. وقتی اینگونه شد ما دوباره محوطه را ترک کردیم و به اطراف گریختیم. هلیکوپترها کارشان را که انجام دادند دو سه چرخی زدند و چون هیچ سر و صدایی نبود. ما سالمها همگی لابهلای درختها پنهان بودیم، آنها منطقه را ترک کردند.
پیکر شهدا و زخمیها را آوردیم کنار رودخانه، یادم میآید که سربازی هم در میان بچهها در حال شهادت بود، از کمر به پایین نداشت، من ناگهان خواهر زاده قاسملوی معدوم (سروان امید) را دیدم که در حال پایین آمدن از جنگل بود و به سمت ما میآمد. وقتی او به ما رسید این سرباز که چیزی به شهادتش نمانده بود فریاد میزد: ای خائن! من سرباز خمینی(ره) هستم، بیا مرا بکش، من از مرگ نمیترسم، من شجاعتم را از خمینی(ره) آموختهام. خیلی فریاد زد، آنقدر با فریاد این جملات را گفت که سروان امید هم فریاد زد، منم سرباز خمینی(ره) هستم. یعنی میخواست اینگونه خودش را نشان دهد. مضمونش این بود.
بچههای دیگر مثل سروان ایلامی، شهید کاشانی، شهید نصیری و شهید اصغر مشکی که از بچههای جهاد بود بین شهدا دیده میشدند. دموکراتها با مرکز حزبشان تماس گرفتند و دستور داده شد همه شهدا و مجروحین را تحویل ارتش بدهند، چون بحث بنیصدر خائن در ارتش مطرح بود و این دموکراتها به ارتش رو میآوردند.
ساعت نزدیک ۱۲:۳۰ ظهر بود، شهید یزدانپناه چون از لحاظ موقعیت روحی روانی بر زندان غلبه داشت، رو به من کرد و گفت: «داوود، همه بچههایی را که زنده ماندهاند صدا کن». من همه را جمع کردم، شهید یزدانپناه رو به بچهها کرد و گفت: «همه شما در این لحظه آمرزیده شدهاید.» ایشان معتقد بود با توجه به آن همه بلایا که در غربت اسارت نصیب بچهها شده، همه آمرزیده شدهاند.
همان موقع دموکراتها تماس گرفته بودند با روستایی به نام «داوودآباد» و شبانه ما را روانه آنجا کردند. آن روستا مسجدی داشت که زندان ما شد. روز بعد ما نود نفر را دوباره به «دولهتو» بازگرداندند تا آوارها را زیر و رو کنیم و بقیه شهدا را هم بیرون بیاوریم. این کار چند روز ادامه داشت و بالاخره چند نفر از شهدا را از جمله شهید مشکی پیدا کردند. دوباره فشارها ادامه یافت. چند روز بعد خبرنگار منافقین از نشریه مجاهد و خبرنگار روزنامه بنیصدر خائن وارد آن زندان شدند و با بچهها مصاحبه میکردند. مصاحبهها هم نوعاً به این صورت بود که از هم میپرسیدند، «شما فکر میکنید این ماجرا تقصیر کیست!؟ میخواستن جمهوری اسلامی را مقصر جلوه دهند.
حدود ۲۰ روز در آن مسجد زندانی بودیم سپس ما را به «گردنه» بردند که مکانی برای قاطرها بود. مدتی هم آنجا بودیم. سپس در پاییز ۱۳۶۰ ما را به زندان مرکزی «آلواتان» منتقل کردند که نزدیک سردشت و دو کیلومتری مرز ایران و عراق بود.
تا ۱۸ شهریور سال ۱۳۶۱ آنجا بودیم که بچههای ما در جبهه عملیات کردند. شهید ناصر کاظمی و شهید بروجردی آن عملیات را رهبری میکردند. عملیات پاکسازی بود. به همین دلیل دوباره ما را از آنجا بردند چون اگر میماندیم رزمندگان ایرانی آزادمان میکردند. دموکراتها ما را انداختند داخل اتاق که من نتوانستم روی پا بمانم. حس میکردم روی فنر ایستادهام. شهید یزدانپناه کمک کرد و دو سه ساعت هم در حالت نیمه هوشیاری بودیم تا آن شرایط گذشت. یک اعدام مصنوعی هم داشتند، که ما را چشم بسته به درخت بستند و لوله تفنگ را هم گذاشتند کنار صورتمان و چند خشاب خالی کردند.
واقعا آن نیم ساعت کذایی یعنی از لحظه حمله هواپیماها تا آن لحظهای که دیگر هلیکوپترها هم رفتند و ما میخواستیم بچهها را سر و سامان بدهیم قیامت را به چشم دیدیم. بنده حتی همین حالا هم وقتی میخواهم استراحت کنم و به خواب بروم همان ابتدای خوابیدن به صورت ناگهانی از زمین میپرم بالا، هنوز تشنج آن روز را در خودم حس میکنم.»
زندان دولهتو بعد از بمبارانخاطره دوم
محمود صلاحی از رزمندگان دفاع مقدس هم در کتاب خاطراتش از این جنایت نوشت: «رژیم بعث عراق شکنجههای عجیب و غریبی انجام میداد که بارزترین آن در زندان دولهتو اتفاق افتاد. رژیم بعث عراق تحت حمایت نظامی سایر کشورهای مزدور علاوه بر حمایتهای نظامی در انجام بسیاری از جنایتهای غیرانسانی آنها دخالت داشت.
رژیم بعث همانگونه که انواع روشهای بازجویی و شکنجه را آموزش میداد در به شهادت رساندن تعداد زیادی از اسرای رزمنده نیز نقش داشت به طوری که در مواردی خود مشاهده کردم که گوش رزمنده را در عملیات بریده یا انگشتانش را قطع میکردند یا آنان را جلوی کاروانهای عروسی، سر میبریدند.
پایان خوب و آسان در این زندان به معنی عفو یا آزادی نبود بلکه پایانی بود که به اعدام ختم میشد. این یکی از برنامههای مداوم زندان دولهتو بود که هر شب تعدادی از اسرا را به شهادت میرساندند.»
منابع:
داوود خاکپور مروستی، مصاحبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۰، خبرگزاری فارس
کتاب خطرات دکتر محمود صلاحی، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی
کد خبر 849611 منبع: ایسنا برچسبها عراق - صدام دفاع مقدس خبر ویژه استان آذربایجان غربی ایران و عراق استان کردستان